توضیح "محور نیکوماخوس فلسفه سیاسی و شاخه های مرتبط است" را از سردر وبلاگ حذف کردم. نوعی احساس آزادی و پرواز دست داد. خواستم به مولانا (البته این مولانا، نه آن مولانا) اقتدا کنم و آداب و ترتیب مجویم.
احساس می کنم می توانم از حالا به بعد به جز سیاست در اینجا در مورد هرچه دلم می خواهد بنویسم. از ادبیات و قصه گرفته تا تاریخ و علم تجربی و دوباره سیاست.
نه اینکه قبلاً نمی نوشتم اما از این به بعد هیچ نوشته ای انحراف از خط اصلی وبلاگ محسوب نمی شود. چون اصولاً خط اصلی ای وجود ندارد. فکر کنم این طوری اینجا وبلاگ تر می شود. فرق وبلاگ و وب سایت در این جور چیزهاست. اولی غیر رسمی و آزاد است و دومی رسمی. وبلاگ باید همیشه حالت نوعی حدیث نفس گوئی هم داشته باشد.
آدمی سیاسی هستم. پس من احتمالاً در مورد علم تجربی hardcore هم که بنویسم احتمالاً یک جائیش بوی سیاست - به معنای سیاست مدن و آئین کشورداری ارسطو و ابن سینا- خواهد داشت. پس احتیاجی به توضیح و لوگو نیست. سیاست در این معنا مثل اسانسی است که به تمام غذاهای فراورده شده در این وبلاگ زده خواهد شد.
یعنی به لسان فلاسفه اسلامی و البته با تفسیر اگزیستالیستی آن، چون ذات و وجود من سیاسی است، صفات و عوارض این ذات هم، من جمله نوشته های ای این وبلاگ، حال و بوی سیاست خواهند داشت.
فکر می کنم خوب است آرزو کنم این وبلاگ هماره شمه ای رایحه عمل سیاسی political action (به اصطلاح حضرت هانا آرنت) رابه مذاق خواننده مستشمم (نمی دانم چقدر این کلمه درست است؟) کند.
الهی آمین!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر