حقوق قومیت های اقلیت یا به قول فیلسوف برجسته کانادائی ویل کیملیکا national minorities این روزها ذهن مرا به شدت مشغول خود کرده است، به خصوص بخش حقوق زبانی. می دانیم اقلیت های قومی ایران ترک ها، کردها، بلوچ ها، عرب ها، ارمنی ها و برخی دیگر هستند. چگونه می توان زبان آنها را در کنار فارسی به رسمیت شناخت؟ ممکن است روزی ایران مانند کانادا یا سوئیس شود که در آن چندین زبان رسمی داریم؟
یکی از مطالبات جنبش سبز به روایت میرحسین موسوی اجرای بدون تنازل قانون اساسی است. اتفاقاً سه اصل اجرا نشده از اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مربوط به حقوق قومیت ها هستند. اگر این اصول قانون اساسی به قول میرحسین «بدون تنازل» اجرا شوند و مانند بسیاری از اصول دیگر مسکوت مانده قانون اساسی فدای اصل ولایت فقیه و موارد مشابه نشوند، وضعیت قومیت ها در ایران تا اندازه زیادی بهبود خواهد یافت. یعنی قانون اساسی کنونی ایران علی رغم ضعف هایش در مورد حقوق قومیت ها کاملاً پتانسیل های اجرا نشده دارد. سه اصل مورد نظرم چنانکه احتمالاً می دانید عبارتند از:
اصل نهم قانون اساسی:
"در جمهوری اسلامی ایران، آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت اراضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشهای وارد کند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادیهای مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند." (شرح: در ایران کنونی آزادی زبانی و فرهنگی اقلیت های قومی به اسم استقلال سرکوب می شود.)
اصل پانزدهم قانون اساسی:
"زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است." (شرح: ادبیات کردی و ترکی و عربی و ارمنی و غیره در مدارس ایران اصلاً تدریس نمی شود و ازشان خبری نیست)
اصل نوزدهم قانون اساسی (برابری قومی):
"مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود." (شرح: برخی برابر ترند ظاهراًً ! هیچ وقت تابحال ما وزیر کرد یا عرب یا ارمنی نداشته ایم. ترک های کابینه هم که هرگز در سخنرانی های رسمی در پایتخت جرات نمی کنند ترکی حرف بزنند.)
میرحسین در برنامه های انتخاباتی اش وعده بنیادی برای حفظ و گسترش زبان های اقوام ایرانی را داده بود. کروبی هم به صراحت از اجرای اصول فراموش نشده قانون اساسی در حقوق قومیت ها (یعین سه اصل فوق) در بیانیه های انتخاباتی اش صحبت کرده بود. تقاضا برای تشکیل این بنیاد البته به شکلی مستقل از حکومت می تواند به عنوان حدااقل مطالبات قومیت ها امروز دوباره احیا شود، البته تنها نخستین گام.
به هر حال سئوال مهم امروز ایران از نظر من این است: "چگونه می توان در یک بستر دموکراتیک و لیبرال خواستار تحقق حقوق زبانی قومیت ها در ایران بود بدون اینکه کار به کینه توزی و نزاع های قومی خطرناک و مهلک و بی حاصل بکشد؟"
در مورد این سئوال و سه بند قانون اساسی ایران در حقوق قومیت های اقلیت بعداً بیشتر خواهم نوشت. من معتقدم جنبش سبز ظرفیت تحقق مطالبات اقلیت های قومی را دارد.
یکی از مطالبات جنبش سبز به روایت میرحسین موسوی اجرای بدون تنازل قانون اساسی است. اتفاقاً سه اصل اجرا نشده از اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مربوط به حقوق قومیت ها هستند. اگر این اصول قانون اساسی به قول میرحسین «بدون تنازل» اجرا شوند و مانند بسیاری از اصول دیگر مسکوت مانده قانون اساسی فدای اصل ولایت فقیه و موارد مشابه نشوند، وضعیت قومیت ها در ایران تا اندازه زیادی بهبود خواهد یافت. یعنی قانون اساسی کنونی ایران علی رغم ضعف هایش در مورد حقوق قومیت ها کاملاً پتانسیل های اجرا نشده دارد. سه اصل مورد نظرم چنانکه احتمالاً می دانید عبارتند از:
اصل نهم قانون اساسی:
"در جمهوری اسلامی ایران، آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت اراضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشهای وارد کند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادیهای مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند." (شرح: در ایران کنونی آزادی زبانی و فرهنگی اقلیت های قومی به اسم استقلال سرکوب می شود.)
اصل پانزدهم قانون اساسی:
"زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است." (شرح: ادبیات کردی و ترکی و عربی و ارمنی و غیره در مدارس ایران اصلاً تدریس نمی شود و ازشان خبری نیست)
اصل نوزدهم قانون اساسی (برابری قومی):
"مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود." (شرح: برخی برابر ترند ظاهراًً ! هیچ وقت تابحال ما وزیر کرد یا عرب یا ارمنی نداشته ایم. ترک های کابینه هم که هرگز در سخنرانی های رسمی در پایتخت جرات نمی کنند ترکی حرف بزنند.)
میرحسین در برنامه های انتخاباتی اش وعده بنیادی برای حفظ و گسترش زبان های اقوام ایرانی را داده بود. کروبی هم به صراحت از اجرای اصول فراموش نشده قانون اساسی در حقوق قومیت ها (یعین سه اصل فوق) در بیانیه های انتخاباتی اش صحبت کرده بود. تقاضا برای تشکیل این بنیاد البته به شکلی مستقل از حکومت می تواند به عنوان حدااقل مطالبات قومیت ها امروز دوباره احیا شود، البته تنها نخستین گام.
به هر حال سئوال مهم امروز ایران از نظر من این است: "چگونه می توان در یک بستر دموکراتیک و لیبرال خواستار تحقق حقوق زبانی قومیت ها در ایران بود بدون اینکه کار به کینه توزی و نزاع های قومی خطرناک و مهلک و بی حاصل بکشد؟"
در مورد این سئوال و سه بند قانون اساسی ایران در حقوق قومیت های اقلیت بعداً بیشتر خواهم نوشت. من معتقدم جنبش سبز ظرفیت تحقق مطالبات اقلیت های قومی را دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر