۱۳۸۹ مرداد ۲۶, سه‌شنبه

سالبه به "انتفاع" موضوع

من یکی دو ماه قبل مصاحبه سید جواد طباطبائی در مورد "وضعیت علم سیاست در ایران" را خوانده و از آن لذت برده بودم. مقایسه ای که میان سنت های تحقیق در "حقوق" و "علوم سیاسی" در دانشگاههای ایران و غنی بودن اولی در برابر کم بار بودن دومی در آن مصاحبه آمده بود برایم بسیار نکته آموز بود. به علاوه شجاعت طباطبائی - با توجه به حقی که بر گردن اندیشه سیاسی ایران دارد - در آفتابی کردن پاره ای باند بازی ها و شعبده بازی های رایج در علوم انسانی ایران را بسی ستودنی یافتم و با خود گفتم "جانا سخن از زبان ما می گوئی". چنانکه دانم و دانی مدیریت علوم انسانی در ایران پر از بر صدر نشاندن افراد بی سواد و بی لیاقت به خاطر نزدیک بودن به ایدئولوژی رسمی حکومت و بر کناری نهادن دانایان و فاضلان است. مثالش هم برخوردی است که با طباطبائی و سروش در سالهای پس از انقلاب کرده اند و کتاب های کم مایه ای است که بعضی اساتید "رسمی" علوم انسانی در ایران می نویسند و طباطبائی هم در آن مصاحبه به چند موردشان اشاره کرده است.

اما در همان مصاحبه برخلاف سخنان طباطبائی در مورد برخی افرادی که علی رغم گزنده بودن خالی از انصاف نبودند،  موضع او در مورد نجف قلی حبیبی و صادق زیباکلام ومیرحسین موسوی برایم چندان منصافه ننمود. البته اشاره به زیباکلام و میرحسین تلویحی بود و تنها از حبیبی به صراحت یاد شده بود.

این در ذهنم بود تا پاسخ های سه قسمتی دکتر زیباکلام و پاسخ سید جواد به آنها را نیز خواندم و نظر بالا برایم ابعاد تازه ای یافت.

طباطبائی -از جهاتی مانند عبدالکریم سروش- چون با متون قدیمی فارسی بسیار سر و کله زده و مسلط به زبان عربی است، به زبان فاخری فارسی می نویسد. انبانی از لغات فارسی و عربی در چنته دارد و به علاوه به چندین زبان اروپائی در حد بالا مسلط است. ولی  این دلیل نمی شود مانند معلم دبستان بگردد و غلط املائی کسانی را که به اندازه او به زبان فارسی مسلط نیستند را بگیرد. به نظر من محتوای کلام  و قدرت استدلال بسی مهم تر از غلط املائی در زبان فارسی است.  در میان کسانی که زبان مادری شان فرانسه و انگلیسی است، هم بعضی مسلط تر از بقیه اند. خیلی ها در دانشگاههای انگلیسی زبان استادند، ولی معدودی از آنها انگلیسی را به زیبائی راسل می نویسند. اگر تمام انگلیسی زبان ها همیشه بدون غلط املائی انگلیسی می نوشتند، نرم افزاری که امروز کاربرد جهانی دارد یعنی میکروسافت ورد، غلط گیر املائی اتوماتیک را ضمیمه نرم افزارش نمی کرد. برای فارسی نویسی هم لازم نیست همه به اندازه  "دهخدا" یا "معین" ، یعنی در حد لغت نامه نویسی، فارسی بلد باشند.

همه اینها را گفتم که نقدی کرده باشم بر تاکید بیش از حد سید جواد طباطبائی بر فارسی بلد نبودن زیباکلام، چون او از قضا "انتفاء" را که اتفاقا ریشتاً لغتی عربی است نه فارسی در عبارت "سالبه به انتفای موضوع"، اشتباهاً "انتفاع" نوشته است.

می دانیم که "انتفاع" که از "نفع" می آید هم در عربی داریم ولی در عبارت فوق توسط زیباکلام انتفاء که از "نفی" می آید درست است.

اصطلاح سالبه به انتفای موضوع اصطلاحی در فلسفه اسلامی است و کاملاً ممکن است کسی که فلسفه و منطق قدیم را نمی داند، در نوشتن آن اشتباه کند. قطعاً جواد طباطبائی بسی بیشتر از زیباکلام منطق و فلسفه اسلامی می داند وفکر نکنم حتی خود زیباکلام هم در این زمینه شکی داشته باشد.

اشتباه در املا نویسی البته مهم است، ولی نه آنقدر که سید جواد بر آن در مواجهه با زیباکلام تاکید می کند.

آیا رواج این گونه نقد بر اساس توانائی املا نویسی به تعطیلی کلی مورد نقد شدن افکارخودمان نمی انجامد؟  یعنی ممکن نیست بسیاری نقدهای سازنده ای بر افکار سید جواد طباطبائی داشته باشند ولی از این پس از بیم مورد کنکاش قرار گرفتن املای کلماتشان به جای محتوای استدلا لشان جرئت نقد نکنند؟

مگر یکی از پایه های اساسی فلسفیدن- یعنی نقطه مقابل "امتناع اندیشه" -نقد پذیری و تقدس ناپذیری همه چیز و همه کس نیست؟


۱۴ نظر:

  1. با سلام، آقای بادامچی، وبلاگ اطلاع بخشی دارید. موفق باشید. علیرضا منصوری

    پاسخحذف
  2. شما همان آقای منصوری فلسفه علم هستید؟ ممنونم از توجهتان. واقعاً خوشحالم که به ما سر زدید.

    پاسخحذف
  3. بله متأسفانه ایمیل شما را در وبلاگتان نیافتم

    پاسخحذف
  4. از قدیم گفته اند "یا مکن با پیلبانان دوستی، یا بنا کن خانه ای در خورد پیل" . کسی که در نقد آدمی به توانایی علمی جواد طباطبایی می نویسد، باید سواد علمی و توانایی زبانی چنین مواجهه ای را داشته باشد.
    وقتی این قدر زیباکلام را مقدس می کنند که جوابش به طباطبایی را در مهرنامه قبل از فهرست نشریه چاپ می کنند -واقعا ابتذال تا کجا؟ - اتفاقا طباطبایی هوشمندانه غلط املایی این آنجلینا جولی علوم سیاسی ایران را می گیرد تا نشان بدهد جایگاه واقعی او کجاست.

    پاسخحذف
  5. به نظرم اتفاقاً این‌جور غلط‌گیریِ املایی بسیار بجاست و پرده از درجه‌ی «سواد» برمی‌دارد. معمولاً کسانی که معنای جمله‌ای را نمی‌دانند و طوطی‌وار خودِ جمله و حتی کاربردش را حفظ کرده‌اند، از درست نوشتنِ آن ناتوانند. نمی‌گویم حتماً زیباکلام این‌گونه است--شاید هم نباشد. اما نمی‌شود ایراد گرفت به طباطبایی که چرا روی این اشتباه تأکید کرده است.

    پاسخحذف
  6. به حمید: وبلاگتان را دیدم و به پیوندهایم در اینجا اضافه کردمش. مطلب تان در مورد اکبر کرمی بسیار به جا بود. در مورد سید جواد هم باز مطلب خواهم نوشت و منتظر نقد و نظر هستم.

    به پرستو: ممنون از توجهتان. شما همان پرستوی از فارغ التحصیلان قدیم فیزیک دانشگاه تهران هستید؟

    پاسخحذف
  7. با سخنان شما کاملا موافقم و این درست حرفهایی است که چند روز پیش من به یکی از دوستان گفتم. غلط دیکته ای گرفتن بجای پاسخ دادن یک نمونه بارز سفسته پرداختن به شخصیت است.

    پاسخحذف
  8. سلام حسین. خوشحالم که یک همفکر پیدا کردم.:)

    پاسخحذف
  9. به نیکوماخوس:
    نه: مطالعات رسانه خوانده‌ام.
    و توضیحی بر کامنتِ قبل: این دو نفر دعوا دارند و طبیعی است که سوتی‌های هم را به رُخ بکِشند. هرچند کلِ دعوا به نظرم مبتذل است.

    پاسخحذف
  10. به پرستو:

    من تعجب می کنم در ایران ما اساتید فارغ التحصیل غرب مان هایمان هم وقتی به ایران بر می گردند، نوع دعوایشان منطبق با فضای سنتی ایران دارد. من در غرب ندیده ام دو استادی که از هم خوششان نمی آید،این طوری به قول رفقا از روی هم تراکتور رد کنند. یا من هنوز غرب را خوب نشناخته ام یا مشکل ما زیادی عمیق است....

    در "کامنت" باشید.

    پاسخحذف
  11. دکتر زیبا کلام در جایی از نوشته اش در مهرنامه حرف خوبی زده . گفته : من به عنوان نسل گذشته اگر هنوز معلم اول ابتدایی ام را ببینم در برابرش تعظیم می کنم و قطعا اگر کسی به او توهین کند چشمانش را می خواهم از کاسه در بیاورم.
    حالا من به عنوان دانشجوی علم سیاست این مملکت مانده ام چشم چه کسی را از کاسه در بیاورم.
    من که تمام مدت تحصیلم را سر کلاس همه این اساتید از دکتر زیبا کلام و طباطبایی و صلاحی و ... شاگردی کرده ام بروم دقیقا" چشم چه کسی را دربیاورم؟
    من بیش از اینکه نگران علم سیاست در ایران باشم . نگران خودم هستم . نگران دانشجویان علم سیاست در ایران که امروز حکم بچه هایی را دارند که شهرداری خبیثانه آمده تا خانه شان را بکوبد و پدر و مادر به جای آنکه پناهشان شوند افتاده اند به جان هم .
    آن هم نه سر مساله ی امروز ! دعوای روز عقدشان را میکنند . یادشان به 30 سال قبل افتاده و نیش قبر می کنند برای هم.
    وضع وخیم امروز گروه های علوم سیاسی در ایران ( خصوصا این یک سال اخیر ) برنمی تابد این گونه جدال های اساتیدش را .
    این حرف ها اگر هم جایی داشته باشد و درست باشد یا مال دیروز بوده یا مال فرداست . فردایی که وضع شاید در آن بهتر از این باشد . جایش ولی امروز نیست .

    پاسخحذف
  12. به طاهره: به نکته خیلی دقیقی اشاره کردی. منظر کسی که دانشجوی هردو در سیاست بوده در اینجا برایم جالب است. من بسیار کنجکاوم نظر خود دانشجویان را در مورد این جدال بشنوم که شما فتح باب کردید. البته این را هم بگویم با چشم درآوردن برای اساتید چندان موافق نیستم.

    پاسخحذف
  13. اول اینکه من به همه ی این اساتید اگرچه شاید نقد داشته باشم اما ارادت دارم و مرادم از حرفی که زدم استفاده از عبارتی بود که دکتر استفاده کرده بودند.
    من نظر دانشجویان علوم سیاسی را که نمی دانم اما همین قدر می دانم که در بحث هایی که بعد از این نقد ها بین دانشجویان دانشکده خودمان در می گرفت علی رغم اینکه در بسیاری موارد با دکتر طباطبایی هم عقیده بودند و به قول شما برایش "جانا سخن از زبان ما می گویی " می خواندند اما از نحوه ی بیانش آن هم در این شرایط دلخور شدند.
    جسارت بیان بسیاری از حرف هاتوسط دکتر طباطبایی ستودنی است اما وضعیت نا به سامان دانشجویان و اساتید علوم سیاسی در یک سال اخیر شکننده تر از آن است که این چنین تند و تیز نقد شوند.
    نمی دانم شاید هم ما خیلی دل نازک شدیم !

    پاسخحذف
  14. من هم موافقم با حرفت و فکر نمی کنم از دل نازکی باشد. ممنون از جوابت.

    پاسخحذف